من وبابایی چشم براهتیم زودزودبیامن وبابایی چشم براهتیم زودزودبیا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

دلتنگ دیدارتم

یاحسین

از آن خوشم که شدم نوکر سرای حسین منم غلام کسی که بود گدای حسین دو چشم داده خداوند تا که گریه کنم یکی برای حسن آن یکی برای حسین یقین که آتش دوزخ حرام گردیده به جسم آنکه بود یار آشنای حسین برای بخشش کوه گناه یک راه است بریز قطره ی اشکی تو در عزای حسین کبوتر دل عشاق هر شب جمعه نشسته است روی گنبد طلای حسین خدا کند که شبی زائر حرم گردیم و جان دهیم همان شب به کربلای حسین به گوش جان تو اگر بشنوی هنوز آید ز زیر نیزه و تیغ و سنان صدای حسین ...
19 آبان 1392

گل شش ماه

بخواب اصغــــــــر گلِ پژمردۀ من بخواب ای غنچۀ تیر خوردۀ من گل نـــــــــــــازم چرا رنگت پریده لبت جــــــز اشک من آبی ندیده بخــــــــــواب ای اصغرم بابا نیاید دگر از علقمـــــــــه اصغر نیاید بخواب ای اصغرم شد مَشک پاره نبینی گوش هـــای بی گوشواره علـــــــــی جان از دلم خبر نداری علی اصغر مـــــگر مادر نداری گل ششمــــــاهه ام را حرمله چید مگر عـــــــمه گلویش را نبوسید الهی حــــــــــرمله از غم بسوزی که دیگر حنجـــــر طفلی ندوزی به چشم خـــویش می کردم نظاره گلوی اصــــــــغرم شد پاره پاره مچین خـــــــــشت لحد تا من بیایم تمـــــــــــاشای رُخ اصغر نمایم دوید او را گــــرفت با آه و زاری که ای اصغر، مگر مادر ندار...
19 آبان 1392

سلام فرشته ما

سلام عزیزدلم الهی فدات بشم بخدا خیلی توفکرتم دوباره این ماه میخوام برم تهران پیش دکترم خیلی داغونم بخدا چی میشدالان توپیشم بودی عشق من وبابایی زودتر بیاپیشمون تااین انتظار بسربیاد اینو بدون که ما خیلی دوستتتتتتتتتتتتتتتتتتت داریم بی صبرانه منتظرتیم عشقم ...
8 آبان 1392

عیدی

خدایا به حق حضرت علی ازت میخوایم به ما یه سادات سالم وپاک ببخش ماهایی ...که منتظرعیدی توهستیم ازاین بیشتر توانتظار نزار ای مهرباننننننننننننننننن ...
1 آبان 1392

غدیر

مهر تابان ولایت، شد نمایان در غدیر باز بخشید این بشارت، خلق را جان در غدیر «هر که من مولاى اویم این على مولاى اوست» این ندا پیچید در گوش بزرگان در غدیر خاطر اهل ولا زین گفته شد امیدوار ناامید از رحمت حق گشت شیطان در غدیر عید سعید غدیر بر شما مبارک
1 آبان 1392
1